هر وز بی تو دنیایم می گذرد اماسرد
قلبم می تپد نه چون همیشه ، بادرد
تکرار می شود هر روزم چون روز قبل
اما نه بهار،نه سبز، پر از پاییز و زرد
دلتنگ تو می شوم هر روز
هر ساعت ، هر لحظه
و تو را می بینم،دست در دست یکی
و دلم می شکند
چشمایم رنگ باران دارد
مدتی می شود
حال وهوای دل من غمگین است
چه کسالت بار است بی تو
زندگی ، خندیدن، الکی شاد نشان دادن خود
و تحمل کردن
بغض در سینه و لبخند دروغی بر لب
هر رو ز را با یاد تو سر می کنم
مونده حالا تا رفتنت رو بی وفا باور کنم
...........................................................مهرزاد کدخدا